روزاهای سخت..
وقتی بچه بودیم سخت ترین روزا برامون روزای امتحان بود.. بزرگتر که شدیم روزای سختمون روزای انتخاب بود... یکم بزرگتر روزای دلتنگی برای عشقمون... اما الان بدترین روزای عمرم فقط روزاییه که تو بیماری و گریه میکنی و من هیچ کاری ازم بر نمیاد.... این روزا همش میگم خدایا شکرت که پسرم سالمه...خدایا به همه فرزند سالم بده..خدایا بچه های مریض رو اونایی که مریضی های لاعلاج رو دارن رو شفا بده... پسر قشنگم تقریبا یه هفته است که تو خیلی بیقراری میکنی..2 تا تاول بزرگ زده رو لثه هات برای دندونات و داه خیلی اذیتت میکنه و همزمان سرماخوردگی رو هم از من گرفتی...همش داری غر میزنی و تو بغلمی... دکتر هم گفت عفونت نداری و باید دوره اش طی بشه ولی...